vasael.ir

کد خبر: ۱۴۶۵۵
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۸:۱۰ - 22 September 2019
آیت الله شب زنداه دار / ۱۹

فقه امر به معروف | بررسی آیات و روایات دارای عناوین محرمه نسبت به والدین

وسائل ـ آیت الله شب زنده دار در ادامه بحث استثناء والدین از مراتب خشن امر به معروف، به بررسی آیات و روایات دارای عناوین محرّمه رفتار فرزندان در ارتباط با والدین پرداخت.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله محمدمهدی شب زنده دار فقه امر به معروف | بررسی روایات دارای عناوین محرمه نسبت به والدیندر درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر خود که در دارالتلاوة مسجد اعظم قم در تاریخ بیست و دوم مهر ماه 1397 برگزار شد، در ادامه بحث استثناء والدین از مراتب خشن و غیر لیّن امر به معروف به بررسی دلالی و سندی روایات دارای عناوین محرّمه از رفتار و گفتار فرزندان در ارتباط با والدین پرداخت.

وی با فحص در موسوعات روایی، بیست عنوان از عناوین محرمه همچون تافیف، نهر، ضرب، عقوق، اسخاط، رفع الصوت فوق صوت والدین و جلوس قبل از ایشان و نظر ماقت و غضب آلود به ایشان و ... را مورد بررسی قرار دارد.

 

خلاصه جلسه گذشته

این عضو فقهای شورای نگهبان در جلسه گذشته به موضوع اختصاص مراتب خشن امر به معروف به غیر والدین که در فتاوای برخی بزرگان بدان اشاره شده را مطرح کرد و در ادامه با بررسی کلام مرحوم کاشف الغطاء در استثناء والدین از مراتب خشن امر به معروف به طرح عناوین وجوبی و محرمی پیرامون والدین و بررسی آیات و روایات مرتبط با این عناوین پرداخت.

 

در ادامه متن این تقریر را از نظر می‌گذرانید:

بحث در استثناء والدین بود از مراتب خشن، چه در مرتبه‌ی أولی و نوع اول که انکار به قلب باشد و چه نوع دوم که انکار به لسان باشد و چه نوع سوم که ضرب باشد بنابر جواز اصل ضرب والدین استثناء شده اند، البته بعضی استثناء فرمودند در آن دو مرتبه‌ی قبل هم مراتب غیر لین را استثناء کردند گفتند واجب نیست بلکه حرام هست نسبت به والدین.

گفتیم که برای تحقیق مسئله باید به ادله‌ی باب توجه کنیم.

 
بررسی روایات

بحث به این‌جا رسید که در مورد والدین ما دو طایفه روایات داریم.

یک. روایاتی که برخی از عناوین را نسبت به والدین حرام فرمود و دو. طایفه‌ی دوم نصوصی است که بعض عناوین را نسبت به والدین واجب فرمود و گفته می‌شود که مجموع این دو طایفه باعث می‌شود به بیاناتی که دیروز اشاره شد برای این که یا ما بگوییم نصوص امر به معروف اصلاً اطلاق ندارد نسبت به والدین در این مراتبش که قصور مقتضی است یا اگر اطلاق دارد فی نفسه به واسطه‌ی این‌ها تقیید می‌شود و یا اگر تقیید نشود به واسطه‌ی این ادله، تعارض پیدا می‌کنند در محل اجتماع، چون نسبت‌شان عموم و خصوص من وجه است و تساقط می‌کنند و قهراً نسبت به والدین نصوص امر به معروف ساقط می‌شود. کما این که این نصوص هم در آن مورد ساقط می‌شود، مرجع ما می‌شود دلیل فوقانی که می‌گوید نسبت به همه‌ی افراد ایذاء و تحقیر و امثال ذلک حرام است.

برای این که ببینیم آیا این مطلب چگونه هست لازم است این عناوین محرمه و این نصوص را بررسی کنیم.

با تتبع بیش‌تری که شد ما به بیست عنوان برخورد کردیم، بیست عنوان از عناوینی است که شارع نسبت به والدین آن‌ها را حرام فرموده است.

 

بررسی عناوین محرمه

اول: تأفیف

الاول: التأفیف بود که آیه‌ی شریفه «فَلا تَقُلْ لَهُما أُف‏» (اسراء، 23) دلالت بر آن می‌کرد روایات متعددی هم بر این مسئله دلالت می‌کند. فقط آدرس‌های آن را عرض می‌کنم. بحار الانوار، جلد 74 از طبع اسلامیه،‌ صفحه 59، حدیث 22 که من الکافی است. می‌دانید من الکافی بودن برای ما خیلی مهم است چون حجت می‌دانیم روایات کافی را. و هم‌چنین صفحه‌ی 64 حدیث 28 که آن هم من الکافی است. صفحه‌ی 67 حدیث 37 که احتمالاً از تفسیر علی بن ابراهیم باشد که اگر از آن باشد معتبر می‌شود. صفحه‌ی 79 حدیث 77.

 

دوم: نهر

عنوان دومی که نهی شده نهر است «وَ لا تَنْهَرْهُما» در سوره‌ی مبارکه‌ی اسراء فرمود «وَ لا تَنْهَرْهُما» که نهر، که به قرینه آیه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر» (ضحی، 10) یعنی رد نکردنی و در آیه ای که مربوط به والدین است یعنی رد کردنی که مقداری با تندی است.

 

سوم: ضرب

عنوان سوم: الضرب، خود عنوان ضرب، که این هم صفحه‌ی 85 حدیث 98.

«عَنْ یونُسَ بْنِ یعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَرَبَ وَالِدَهُ أَوْ وَالِدَتَهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَقَّ وَالِدَیهِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ قَاطِعُ رَحِمٍ».

اینکه فرموده ملعونٌ ملعونٌ،‌ لعن برای کسی روا هست که فاعل حرام باشد یا تارک واجب باشد، چیزی که حرام نیست یا واجب نیست، فاعلش مستحق لعن نیست. بنابراین لعن که دلالت می‌کند بر اینکه فاعلش بسیار دور است از خدای متعال، این دلالت می‌کند به دلالت التزام بر این که حرام است ضرب.

 

چهارم: عقوق

عنوان چهارم، عنوان عقوق هست که عاق شدن و مورد عقوق والدین قرار گرفتن حرام است و روایات متعدده بر این مسئله دلالت می‌کند که بعضی از آن‌ها را عرض می‌کنیم.

از واضحات فقه هست که عقوق از محرمات است یکی صفحه‌ی 60 حدیث 23 و 24 هر دو هم از کافی شریف است و سند می‌رسد به«یعْقُوبَ بْنِ شُعَیبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ كُشِفَ غِطَاءٌ مِنْ أَغْطِیةِ الْجَنَّةِ» یک پرده از پرده‌های بهشت کنار زده می‌شود.

«فَوَجَدَ رِیحَهَا مَنْ كَانَتْ لَهُ رُوحٌ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ»

از فاصله‌ی پانصد سال آن عطر بهشت به مشام کسی که دارای روح باشد می‌رسد حالا این پانصد سال هم پانصد سال نوری است یا این پانصد سال حرکت خورشید یا حرکت زمین است این دیگر در روایت نیست.

«إِلَّا صِنْفٌ وَاحِدٌ»

یک طایفه هستند که آن‌ها این بو را استشمام نمی‌کنند

«قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ الْعَاقُّ لِوَالِدَیهِ».

حدیث بعدی که این حدیث 24 بود که خواندم، این حدیث دلالتش را ممکن است که کسی مناقشه بکند بگوید که حالا از یکی نعمتی مرحوم می‌شود اما معلوم نیست حرام باشد، مکروهی است که از یک نعمتی محروم می‌شود.

اما حدیث 23

«عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص كُنْ بَارّاً وَ اقْتَصِرْ عَلَى الْجَنَّةِ»

بار باش نیکوکار باش به خصوص نسبت به والدین،‌ اگر این‌جوری شد بدان اقتصار کن برای نهایت کارت به بهشت تو بهشتی هستی

«وَ إِنْ كُنْتَ عَاقّاً فَظّاً فَاقْتَصِرْ عَلَى النَّارِ»

اما اگر عاق والدین بودی اقتصار بر نار کن، یعنی نصیبی از بهشت نداری. این مضمون فراوان است در روایات که صفحه‌ی 60 این دو تا را خواندم.

باز صفحه‌ی 61 و 62 حدیث 27 که از کافی است صفحه‌ی 69 حدیث 43، صفحه‌ی 71 حدیث 50، صفحه‌ی 74 حدیث 61 و حدیث 63 و حدیث 64، پس صفحه‌ی 74 چند تا حدیث. صفحه‌ی 74 حدیث 61، حدیث 63، حدیث 64، حدیث 65، حدیث 66. همه‌ی این‌ها راجع به عقوق است و صفحه‌ی 80 حدیث 82.

 

پنجم: اسخاط

عنوان پنجم الاسخاط یعنی پدر یا مادر را به سخط و غضب وادار کردن و ناراضی نمودن ایشان، این هم صفحه‌ی 80.

ان قلت: این هم همان عاق است و عنوان جدیدی نیست!

قلت: این عنوان مستقلا مورد نهی واقع شده و ممکن است عاق هم با این عنوان جمع شود و ممکن است جمع نشود.

سوال: اگر امر دائر شد بین اسخاط یکی و رضایت دیگری، کدام یک مقدم اند؟

جواب: این از فروعات آن بحث است و مربوط به بحث ما یعنی مقام امر به معروف نیست. اما ممکن است گفته شود که به اختلاف مورد حکم این دوران مختلف باشد، در برخی امور رضایت پدر مقدم است و در برخی دیگر رضایت مادر مقدم باشد و در مقام امر به معروف شاید از روایات استفاده شود که رضایت مادر مقدم است.

صفحه‌ی 80 عرض کردیم حدیث 80، این همان سندی را دارد که در کتاب جعفریات معروف هست

«عَنْ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: رِضَا اللَّهِ مَعَ رِضَا الْوَالِدَینِ وَ سَخَطُ اللَّهِ مَعَ سَخَطِ الْوَالِدَین‏»

که سخط والدین موجب سخط خدای متعال می‌شود پس معلوم می‌شود که سخط والدین حرام است امر مبغوضی است که موجب سخط خدای متعال می‌شود. پس این هم دلالت می‌کند بر این که اسخاط الوالدین حرامٌ.

 

ششم: کل ما یکون أشد من التأفیف

یعنی هر چه که از تأفیف اشد است.

آیه‌ی تأفیف به دلالت اولویت دلالت می‌کند بر حرمت آن. خود این مطلب علاوه بر این که مستفاد از آیه‌ی شریفه هست عرفاً هم فهمیده می‌شود و در بعض روایات مبارکات هم به آن تصریح شده.

صفحه‌ی 78 حدیث 76 از تفسیر عیاشی است

«عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما قَالَ هُوَ أَدْنَى الْأَذَى حَرَّمَ اللَّهُ فَمَا فَوْقَهُ»

این پایین‌ترین آزار و اذیت دادن را خدا حرام کرده تا هر چه بالاتر از این باشد بنابراین همین که ما خودمان از آیه‌ی شریفه استفاده می‌‌کنیم در اثر فهم متفاهم عرفی این روایت شریفه هم بر او همان مطلب را دلالت می‌کند.

 
هفتم: رفع الصوت فوق صوت‌هما

بحار الانوار جلد 74 صفحه‌ی 39 و 40 عن الکافی، حدیث سوم، از کافی شریف هست تا این که در نهایت این‌چنین می‌رسد به این‌جا

«وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا وَ لَا یدَكَ فَوْقَ أَیدِیهِمَا وَ لَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا»

صدایت را از صدای آن‌ها بلند‌تر نکن و دستت هم از دستان آن‌ها بالاتر نبر، حالا یا همین دست جناحی مقصود است یا کنایه‌ی از این هست که یعنی قدرتت و عزتت را بالاتر از آن‌ها قرار نده، «وَ لَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا» جلوی آن‌ها هم راه نرو، در بعض روایات دیگر هست که «لا تمش» جلوتر از آن‌ها. پس این هم یک عنوانی است که رفع الصوت فوقهما است. این روایت در صفحه‌ی 78 حدیث 73 هم آمده صفحه‌ی 79 حدیث 78 هم آمده. بنابراین ما سه تا روایت داریم که نهی فرموده است از این که رفع صوت کنیم نسبت به والدین.

 
هشتم: رفع الید فوق ایدیهما

هشتم: رفع الید فوق ایدیهما، که همین روایاتی که خواندیم باز آدرس‌هایش همین‌ها هست که ذکر شد.

 
نهم: تقدّم قدامهما

آن روایت صفحه‌ی 45 حدیث ششم من الکافی که به حضرت عرض کرد:

«مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا یسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یمْشِی بَینَ یدَیهِ»

تسمیه ی به اسم هم یکی از عناوین محرم است چراکه در عرب به نام صدا زدن، دلالت بر یک تحقیری می‌کند چون معمولاً به کنیه صدا می‌کنند و اگر نام شخص را ببرند دلالت می‌‌کند بر بی‌احترامی. در عرف ما هم شاید همین‌جور باشد. حالا این روایت شریفه هم دارد می‌فرماید که «وَ لَا یمْشِی بَینَ یدَیهِ»...

ان قلت: این عناوین همه بازگشت به عنوان بی احترامی و یا تاذی می کنند و خودشان موضوعیت ندارند!

قلت: عناوین ظهور در موضوعیت دارند شارع روی خود این عناوین نهی آورده است. مگر اینکه قرینه‌ای پیدا کنید بتوانید این عناوین را بگویید زیرمجموعه‌ی مثلاً عقوق است یا زیرمجموعه‌ی یک امر واحدی است.

 
دهم: الجلوس قبله

قبل از این که او بنشیند فرزند نباید بنشیند. اگر او ایستاده صبر کند پدرش بنشیند مادرش بنشیند بعد بنشیند.

این هم صفحه‌ی 45 حدیث ششم، همین الجلوس قبله.

 
یازدهم: الاستسواب له

حرام است استسواب له، عرض شده که آقا استسواب یعنی چه؟ یعنی شما یک کاری بکنید که مردم به پدر یا مادرت ناسزا بگویند.

صفحه‌ی 45، حدیث ششم، من الکافی است صفحه‌ی 83 حدیث 90 فرمود:

«مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا یسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یمْشِی بَینَ یدَیهِ وَ لَا یجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یسْتَسِبُّ لَهُ»

 
دوازدهم: تسمیته بإسمه

عنوان دوازدهم تسمیته بإسمه، که روایاتش را خواندیم.

 
سیزدهم: النظر الیهما نظر ماقت

مقت یعنی غضب، و نظر ماقت یعنی نظر غضب آلود، این روایت می‌گوید که نظر ماقت حرام است صفحه‌ی 61 حدیث 26 من الکافی.

«مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَیهِ نَظَرَ مَاقِتٍ»

این‌جای آن را توجه کنید

«وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ»

در حالی که آن‌ها هم ظالمند به او، و در اثر این که این‌ها ظالم هستند ممکن است که یک چینن نظر ماقتی دارد می‌کند یعنی نظر خشم‌آلود، مقت به معنای خشم و غضب است

«لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً»

در قبول صلاة هم دو احتمال وجود دارد: یک. بطلان و مقبول نبودن نماز، چون «إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏» (مائده، 27) این آدم اهل تقوا نیست. طبق معنای اول، نظر ماقت کردن حرام است.   

دو. قبول نبودن با صحت نماز. زیرا ممکن است که یک عملی درست باشد و ثواب هم داشته باشد ولی خدا آن را قبول نکند کما این که در «یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏» همین‌جور بعضی‌ها معنا کردند. مثل اینکه وقتی انسان هدیه‌ای می‌برد برای یک شخصیت بزرگی یا این هدیه را اصلاً نمی‌پذیرد و رد می‌کند و می‌گوید نمی‌خواهم و یا اینکه هدیه را می‌پذیرد اما دلبستگی به آن ندارد در اینجا هم رد می‌کند و می‌دهد به کسی دیگر.

گفتند این قبول خدای متعال کنایه از این آخری هست یعنی این عمل را کأنّ برای خودش نگه می‌دارد، و این قدر را می‌پذیرد. بنابراین روایاتی که می‌گوید قبول نمی‌شود دلالت نمی‌کند که اگر قبول نشد باطل است بلکه معنایش این هست که این مرتبه‌ی از قبولیت را ندارد، این خودش یک بحث مهمی است که در فقه شده.

 

چهاردهم: حد النظر الیهما

روایت چهاردهم، حدّ النظر الیهما، این نسبتش با ماقت این است که آن‌جا از روی خشم است اما این‌جا ولو از روی خشم هم نباشد ولی این‌جور نگاه کردن ممکن است به ذهن او بیاورد که فرزند خشمناک است. حد النظر در فارسی همان ذل زدن و تیز کردن نگاه است، این هم در دو روایت صفحه‌ی 64 حدیث 28 و صفحه‌ی 83 حدیث 91 آمده است. حالا ص 64 آن را بخوانیم در این روایتی که از کافی شریف هست:

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ عَلِمَ اللَّهُ شَیئاً أَدْنَى مِنْ أُفٍّ لَنَهَى عَنْهُ وَ هُوَ مِنْ أَدْنَى الْعُقُوقِ وَ مِنَ الْعُقُوقِ أَنْ ینْظُرَ الرَّجُلُ إِلَى وَالِدَیهِ فَیحِدَّ النَّظَرَ إِلَیهِمَا»

 
پانزدهم: ما یکون خلاف الأدب

پانزده: روایتی است که امام باقر سلام الله علیه به حسب این نقل می‌فرمایند که

«إِنَّ أَبِی نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ وَ مَعَهُ ابْنُهُ یمْشِی وَ الِابْنُ مُتَّكِئٌ عَلَى ذِرَاعِ الْأَبِ»

بچه‌ی لوسی بود این‌طوری بر ذراع اب تکیه کرده بود و راه می‌رفتند

«قَالَ فَمَا كَلَّمَهُ أَبِی ع مَقْتاً لَهُ حَتَّى فَارَقَ الدُّنْیا»

امام سجاد سلام الله علیه طبق این نقل با این فرزند دیگر صحبت نکردند تا مرد. حالا یا خود حضرت فارق الدنیا یا آن فرزند. با این فرض که ترک مراوده بیش از سه روز منهی عنه است احتمال دارد که این بی ادبی حرام بوده باشد.

 
شانزدهم: قول الرجل لإبنه أو إبنته بأبی أنت و أمی أو بأبوی و هما حیین

از امام علیه السلام صفحه‌ی 69 حدیث 44:

«قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع الرَّجُلُ یقُولُ لِابْنِهِ أَوْ لِابْنَتِهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَوْ بِأَبَوَی أَ تَرَى بِذَلِكَ بَأْساً فَقَالَ إِنْ كَانَ أَبَوَاهُ حَیینِ فَأَرَى ذَلِكَ عُقُوقاً وَ إِنْ كَانَا قَدْ مَاتَا فَلا»

یعنی اگر پدر و مادر فوت شدند فدا شدن دیگر موضوع ندارد.

 
هفدهم: عز الوالد

عزّ الوالد را معنا کردند عازهُ عارضهُ فی العزّة، یا غلبه فی الخطاب، این هم یک نکته‌ی مهمی است که با پدر عارضه فی العزّة نباشد مثلاً شما می‌بینید که آسید محمد صاحب مناهل پسر آسید علی صاحب ریاض است، مجتهد بزرگی بود و اهل تحقیق است، کتاب مناهلش این را دلالت می‌کند. ایشان دید اگر در نجف بماند و کرسی درس داشته باشد، موازی پدرش قرار خواهد گرفت لذا مهاجرت کرد به اصفهان و بعد که پدر فوت کرد برگشت نجف.

عارضه فی العزة یعنی طوری عمل کند که فائق بر پدر باشد، باید همیشه خودش را پایین تر از پدر نشان بدهد. مثل مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه که حاضر نشد قبل از برادر بزرگ شان از هواپیما پیاده شوند.

این روایت نیز در صفحه‌ی 70 و 71 حدیث 49 من الخصال هست.

 
هجدهم: إحزان الوالدین

کاری بکنیم والدین محزون و اندوهگین بشوند که این روایت هم در صفحه‌ی 72 حدیث 53، صفحه‌ی 84 حدیث 94 آمده است: «و قال(ص): مَنْ أَحْزَنَ وَالِدَیهِ فَقَدْ عَقَّهُمَا»

 
نوزدهم: غلظة الکلام مع الأم

با مادر سخن درشت گفتن، صفحه‌ی 76 حدیث 69، من بصائر الدرجات است فرمود:

«عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع لَیلَةً مُمْسِیاً فَأَتَیتُ مَنْزِلِی بِالْمَدِینَةِ وَ كَانَتْ أُمِّی مَعِی فَوَقَعَ بَینِی وَ بَینَهَا كَلَامٌ فَأَغْلَظْتُ لَهَا فَلَمَّا أَنْ كَانَ مِنَ الْغَدِ صَلَّیتُ الْغَدَاةَ وَ أَتَیتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَیهِ فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یا أَبَا مِهْزَمٍ مَا لَكَ وَ لِلْوَالِدَةِ أَغْلَظْتَ فِی كَلَامِهَا الْبَارِحَةَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ بَطْنَهَا مَنْزِلٌ قَدْ سَكَنْتَهُ وَ أَنَّ حِجْرَهَا مَهْدٌ قَدْ غَمَزْتَهُ وَ ثَدْیهَا وِعَاءٌ قَدْ شَرِبْتَهُ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَلَا تُغْلِظْ لَهَا»

 
بیستم: عذاب

و اما عنوان آخر بیستم: العذاب، صفحه‌ی 78 حدیث 76.

خدای متعال ان شاء الله به همه‌ی ما توفیق اداء وظایف‌مان نسبت به والدین‌مان عطا بفرماید.

این عناوین محرمه‌ای بود که داریم./906/241/ح

 

مقرر: ابوالقاسم مرشدی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۶:۲۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۸:۴۸
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۲۵
غروب آفتاب
۱۹:۴۹:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۰۷:۱۷